لرستان
السلام علیک یا ابا الفضلل العباس (ع)
 
 

بزرگوار کسی است که در کیفر بدی نیکی کند.
مؤمن را شادی در جبین است و اندوه در دل.
نادانی دردناک ترین دردهاست.
هنگامی که هوس ها بر عقل چیره شوند، انسان به پرتگاه ها کشیده می شود.
هیچ مالی پر فایده تر از عقل نیست.
دانائی میراثی است شریف و گرامی.
هر که مرا حرفی بیاموزد، مرا بنده خود گردانیده است.
هر کس میدرود آنچه را میکارد و جزا می بیند آنچه را عمل می کند
خوبی سخن در کم گفتن است.
دانشی که تو را اصلاح نکند، گمراهی است.
هر کس از خدا بترسد، ترسش از مردم کمتر می شود
سه کار شرم برنمی دارد: خدمت به مهمان، برخاستن از جا در برابر معلم و گرفتن حق خود.
دین مرد خرد اوست، کسی که عقل ندارد، دین ندارد.
رشکبر همیشه بیمار است.
درباره آنچه از آن شناختی نداری، سخن مگوی.
سینه عاقل، صندوق اسرارش می باشد.
یا دانشمندی زبان دار و گویا باش و یا شنونده ای علم نگهدار، مبادا جز این دو، شخص سومی باشی.
 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 10:45 :: توسط : h.m

 
  سخنى از آن حضرت (ع )، ياران على (ع ) مى گفتند، كه چرا در نبرد صفين درنگ مى كند و به آنان اجازت جنگ نمى دهد. و او در پاسخ چنين گفت :  


اما اينكه مى گوييد كه اين درنگ به اين سبب است كه مرگ را ناخوش ‍ مى دارم ، به خدا سوگند، باكى ندارم كه من به سراغ مرگ روم يا مرگ به سراغ من آيد. اما اينكه مى گوييد كه در پيكار با مردم شام دچار ترديد شده ام ، به خدا سوگند، هيچگاه جنگ را حتى يك روز به تاءخير نينداختم مگر به آن اميد كه گروهى از مخالفان به من پيوندند و به وسيله من هدايت شوند. و با چشمان كم سوى خود پرتوى از راه مرا بنگرند و به راه آيند. چنين حالى را دوست تر دارم از كشتن ايشان در عين ضلالت ، هر چند، خود گناه خود به گردن گيرند. 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 17:2 :: توسط : h.m

بدانيد كه پس از من مردى پرخوار و شكم پرست بر شما چيره خواهد شد، كه هر چه به چنگش افتد بخورد و هر چه نيابد طلب كند. بكشيدش . ولى هرگز نتوانيد. از شما مى خواهد كه مرا دشنام دهيد و ناسزا گوييد و از من بيزارى جوييد. اما دشنام و ناسزا بگوييد. زيرا براى من مايه پاكى است و هم سبب رهايى شما از مرگ . اما بيزارى ، از من بيزارى مجوييد كه من بر فطرت اسلام زاده شده ام و به ايمان و هجرت بر ديگران سبقت گرفته ام . 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 16:58 :: توسط : h.m

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در ضمن خطبه اى كه از آينده خبر مى داد و در نهج البلاغة آمده است فرمود:
گويا مى بينيم او را (عبدالملك ) كه در شام بانگ مى زند (لشكر فراهم مى كند) و با پرچمهايش در اطراف كوفه مى گردد (عراق را به تصرف آورد) و به آن ديار هجوم آورد همانند هجوم شتر سركش بدخو، زمين را از سرها فرش نمايد (بسيار كشتار كند) و دهانش (چون درندگان ) گشاده و گامش در زمين سنگين است (سپاهيان فراوان دارد) جولان او دور و دراز و حمله اش سخت خواهد بود.
به خدا قسم شما را در اطراف زمين پراكنده مى كند تا اينكه نماند از شما مگر اندكى همچو سرمه در چشم ، همواره در اين حال (سخت ) خواهيد بود تا اينكه عقلهاى پنهان عرب به نزد آنها برگردد (سر عقل آيند) پس ‍ روشهاى پاينده و نشانه هاى آشكار و پيمان نزديك را كه اتمام نبوت بر آن است ، پاى بند شويد و بدانيد كه شيطان راههاى خود را براى شما هموار مى كند تا به دنبال او گام برداريد.(212)
شارح نهج البلاغة گويد: اين سخنان حضرت در مورد عبدالملك بن مروان و حكومت او در شام و تسلط او بر عراق و كشتارى كه در ايام عبدالرحمن و كشتن مصعب در ميان عرب واقع شد مى باشد.(213) 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب: پيشگوئى اميرالمؤمنين عليه السّلام , :: 20:30 :: توسط : h.m

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

بعد از جنگ جمل و شكست لشكر شورشيان ، عبدالله بن عباس نزد حضرت امير عليه السّلام آمد و گفت : يا اميرالمؤمنين حاجتى دارم .
حضرت فرمود: چه خوب آگاهم به حاجت تو، آمده اى تا براى (مروان ) بن حكم امان بگيرى ؟!
ابن عباس گفت : آرى مى خواهم به او امان دهيد، حضرت فرمود: به او امان دادم ، ولى او را بر ترك مركب خودت سوار كن و نزد من آور.
راوى گويد: ابن عباس او را آورد، قيافه مروان همچون بوزينه اى بود.
حضرت فرمود: آيا بيعت مى كنى ؟ عرض كرد: آرى و در دل است آنچه هست (يعنى دلم با شما نيست ) حضرت فرمود: خداوند به آنچه در دلهاست داناتر است .
حضرت در ابتدا دست خود را جلو برد تا مروان با حضرت بيعت كند، ولى ناگهان دست خويش را عقب كشيد و فرمود: مرا نيازى به بيعت او نيست ، اين دست ، دست يهودى است (اهل پيمان نيست ) اگر بيست بار با من بيعت كند با دبرش آن را مى شكند، آنگاه به مروان فرمود:
اى پسر حكم در هيجان اين جنگ بر سر تو ترسيدم كه از بدنت جدا شود، نه به خدا قسم چنين نشود تا اينكه از نسل تو خارج شود فلان و فلان كه اين امت را آزار دهند و به شدت خوار كنند و جام صبر را به آنها بنوشانند.
و خواهيم ديد كه اولاد مروان به حكومت رسيدند و چه بلاها بر امت وارد كردند و مردم جز سوختن و ساختن چاره اى نداشتند، همچنانكه پيشگوئى حضرت در بيعت شكنى مروان به وقوع پيوست و او بعد از جنگ جمل و اظهار بيعت با حضرت ، به معاويه پيوست . 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, :: 20:26 :: توسط : h.m

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ
با سلام به وبلاگ خودتان خوش آمدی به اطلاع تمامی دوستان میرساند که تمامی تبلیغات وبلاگ از جانب ارائه دهنده فضای وبلاگ (لوکس بلاگ) میباشد وربطی به این جانب ندارد.
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان لرستان و آدرس hassanreza.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

مرجع وبلاگ نویسان جوان